آدينه، ۷ آذر ۱۳۸۲ (November 28, 2003) ☼
º 21:44
×
... گفت: «من میدانم آنچه نمیدانيد».
و نامها را بهتمامي به آدم آموخت...
«در آغاز، خدا آسمانها و زمين را آفريد».
«و زمين تهي و بائر بود، و تاريکي بر روی ِ لجّه، و روح ِ خدا سطح ِ آبها را فروگرفت».
...
«و در روز ِ هفتم خدا از همهی ِ کار ِ خود که ساختهبود فارغ شد و در روز ِ هفتم از همهی ِ کار ِ خود که ساختهبود آرامي گرفت».
«پس خدا روز ِ هفتم را مبارک خواند و آن را تقديس نمود، زيرا که در آن آرام گرفت از همهی ِ کار ِ خود که خدا آفريد و ساخت».
...
«پس خداوند أدم* را از خاک ِ زمين بسرشت»...
...
و أدم هنوز نبود و نبودن بود و عدم بود.
«و خداوند خدا گفت خوب نيست که أدم تنها باشد».
و خداوند خدا گفت خوب نيست که أدم باشد و نبودن باشد، بی زندهگي.
«و خداوند خدا گفت خوب نيست که أدم تنها باشد».
و خداوند خدا گفت خوب نيست که أدم بیتاب ِ بودن باشد، تنها و بی رويا.
«و خداوند خدا گفت خوب نيست که أدم تنها باشد».
«پس برایاش معاونی موافق ِ وی بسازم».
...
و أدم گفت اين من ام: آدم.
«و آدم زن ِ خود را حوا** نام نهاد»،
زيرا که او مادر ِ زندهگي است،
«زيرا که او مادر ِ جميع ِ زندهگاني است».
...
«و آدم، زن ِ خود، حوا را، بشناخت».
... تا آنگاه که به خاک بازگردی که از آن گرفتهشدی
زيرا که تو خاک هستی و به خاک خواهیبرگشت
* Adam
** Ive, Iva, Eve, Eva
قرآن، بقره، ۳۰ و ۳۱
سفر ِ آفرينش، ۱، ۲ و ۴
سفر ِ آفرينش، ۳: ۱۹