چهارشنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۱
(May 15, 2002)
☼
º
8:29
×
دکتر «علیمحمد ِ حقشناس» رو حتمن میشناسی؛ با «فرهنگ ِ هزاره» که تا امروز بهْترين واژهنامهی ِ انگليسي به فارسي⁀ئه. پيشتر هم دکتر «محمدرضا باطني» واژهنامهی ِ خوبی آوردهبود: «فرهنگ ِ معاصر» که تازهگي نگارش ِ نرمافزاريش هم رو CD اومده و عالي⁀ئه. تو نمايشگاه از نرمافزاريشدن ِ «فرهنگ ِ هزاره» پرسيدم که پاسخ «در دست ِ اقدام» بود. دفترچهئی دادند از فهرست ِ کارهاشون که با «فرهنگ ِ هزاره» آغاز میشد و صفحهئی رو از کتاب نشون میداد که be تو اين صفحه بود و زمينهی ِ اين واژه و شرحاش خاکستري شدهبود. اين، من رو ياد ِ کتابی انداخت که تو زمستون ِ ۱۳۷۲ گيرم اومد. «بودگانيها»، شعرهای ِ «علیمحمد ِ حقشناس» (نشر ِ پارسي؛ ۱۳۶۸). کتاب ِ کوچيکی بود به گمونام تو اندازهی ِ پالتوئي. اين کتاب رو ندارم، اما بيشتر ِ کارهاش رو نوشتهم و دارم. شعرهايی کوتاه و به ظاهر ساده، اما با درخشش ِ بیتای ِ انديشههای ِ آني. اون زمان «هایْکو» تو ايران شناختهشده بود، و خيلی از کارهای ِ کوتاه تو شعر، تقليد ِ بیرنگی از «هایْکو»های ِ ژاپوني نشون میداد. «بودگاني»های ِ اين کتاب «هایْکو» نبود، اما تو پسزمينههای ِ نگاه ِ شاعرانهش با «هایْکو» خويشآوندي فراوونی داشت. در بند ِ سه پاره بودن هم نبود. آزاد، با انديشهی ِ آزادانه، و مهمتر از همه نگاهی شاد. دانش ِ شاد ِ نگاهی موشکاف به انسان و دنيا. انسان، و بعد دنيا...
● ● ●
v بودگاني ِ ۳۷
در حيرت ام که بيد
چهرا در باغ
مجنون اگر نباشد
عادي نيست.
v بودگاني ِ ۵۰
ويرم گرفته پيش ِ تو خود را نُنُر کنم
مانند ِ بچهها،
تا باورت شود که تو هم
مثل ِ مادران
جرئت نمیکنی بنوازی به صورتام.
v بودگاني ِ ۲۲
آموختن نه،
از ياد ِ خود زدودن دشوار است.
اين را
آدم
وقتی که زنگ ِ ياد
از ذهن میزدايد
میبيند.
●
بايد دو تا معلم داشت.
v بودگاني ِ ۱۱
يک هيچ ِ هوشيار ام،
آئينهی ِ تجلي ِ هستي:
آدم،
تنها.
● ● ●
بس⁀ئه ديگه، و گر نه بايد همه رو يکیيکی بنويسم.